شهر تبریزبه عنوان قلب تپنده فرهنگی ایران بزرگ، همواره در راه اعتالی فرهنگ و هنر این سرزمین و
سربلندی آن در عرصه های گوناگون پیشتاز بوده است
شهر تبریزبه عنوان قلب تپنده فرهنگی ایران بزرگ، همواره در راه اعتالی فرهنگ و هنر این سرزمین و
سربلندی آن در عرصه های گوناگون پیشتاز بوده است. در طول تاریخ، تبریز به عنوان یکی از مهمترین قطبهای
دینی، اجتماعی و فرهنگی، نقش پررنگی در شکل گیری ایران فرهنگی و به طبع آن پیشرفت و غنای زبان فارسی
داشته است. از خاقانی تا صائب، از کمال الدین خجندی تا شهریار، از ترکان پارسی گوی تا کسانی که تبریز را
موطن خویش برگزیدند، بسیار کسان بر ظرفیت زبان فارسی افزوده اند و با گوهر وجودی خویش،آن را زیباتر
ساخته اند.یکی از این گوهران دریای ادب فارسی،شرف الزمان حکیم ابومنصورقطران تبریزی است که با
وجود اینکه در زمان خویش به فخرالشعرا مشهور بود، در زمانه ما قدر او کمتر شناخته و نام او کمتر بر سر
زبانها بوده است. اما همان سان که کمال الدین خجندی، یکی از بزرگان خفته در دامان خاک پاک تبریز بعد از
مدتها با همت بزرگان این شهر و استان، غبار فراموشی از چهره اش زدوده شد وبا برگزاری همایش بزرگداشت
این شاعر بزرگ،نامش دوباره بر سر زبان ها افتاد؛ و همانگونه که در طول سالهای گذشته،افرادی دلسوز،
نگذاشته اند نام و یاد استاد سید محمد حسین شهریار ذره ای کاستی بپذیرد، اکنون نیزمفخریم که بعد از سالیان،
دوبارهم تذکر جایگاه ادبی شاعر بزرگ،حکیم قطران تبریزی شده ایم وبرای بزرگداشت ایشان و زحماتشان در
عرصه فرهنگ و ادب، گرد هم آمده ایم.
بنیاد ایران شناسی، موسسه میراث مکتوب،اساتید بزرگوار دکتر محمود عابدی و دکتر مسعود جعفری و تمام
کسانی که این بزرگواران را در این حرکت بزرگ یاری کرده اند، برای همیشه مورد تقدیر و تحسین تبریز و
دوستداران آن خواهند بود.
همچنین از اساتید حاضر در این مراسم و بخصوص دکتر محمد طاهری خسروشاهی رییس محترم بنیاد ایرانشناسی
شعبه آذربایجان شرقی برای اهتمام بر این امر مهم،سپاس و تشکر ویژه دارم.
جهت رعایت کوتاهی عرایضم، غرض تنها ابرازارادت بود به فعالین عرصه فرهنگ و ادب تبریز و میهمانان
این مراسم و کوشندگان تجلیل و تقدیر بزرگان این سرزمین. در پایان چند بیت از قطران تبریزی، در عظمت و
زیبایی تبریز را مرور می کنم که بعدها در زمان حیات شاعر به بلای زلزله در هم ریخت و دریغاگویی قطران
در این حادثه جزو معدود مراثی تاثیرگذاری است که در ادبیات این سرزمین نه برای شخصی خاص که در
رثای یک شهر سروده شده است:
نبود شهر،در آفاق،خوشتر از تبریزبه ایمنی و به مال و به نیکوئی و جمال
ز ناز و نوش همه خلق بود نوشانوشز خلق و مال،همه شهر بود ماالمال
در او به کام دل خویش هر کسی مشغول امیر و بنده و سالار و فاضل و مفضال
یکی به خدمت ایزد،یکی به خدمت خلق یکی به جستن نام و یکی به جستن مال
به کار خویش همی کرد هر کسی تدبیربه مال خویش همی داشت هر کسی آمال
امید است بسان کالبد تبریز که از پس چندین زلزله، بار دیگر سر از خاک بلند کرده و خاک ایران را سربلند
کرده است، شان فرهنگی و ادبی این شهر نیز همسنگ روزهای پرشکوه وتاثیرگذار آن گردد و باز بر تارک
فعالیت ها و رویدادهای فرهنگی کشور، ارج و قربی درخور داشته باشد.